صدای دکتر که گفت: «می ترسی؟ فقط با امآرآی میتونم بفهمم تو مغزت چه خبره!» چسبیده به پرده گوشم و بیرون نمیرود. حالا چند روز است که سخت مشغول مغزتکانیام. دارم یک سری افراد را از مغزم میریزم بیرون و یک سریهای دیگر را از مغزم به قلبم منتقل میکنم. بهتر است با مغز خالی برای تصویربرداری بروم. آخر میدانی؟ میترسم تصویرهای امآرآی زیادی عمیق باشد و آدمهایی را که بهشان فکر میکنم، نشان بدهد. یادم باشد قبلش هم سرم را با وایتکس بشورم که مبادا رد پایی مانده باشد آن گوشه موشهها!
نوشته شده در ۱۳۹۶/۰۳/۰۴ساعت 9:54 توسط Mos Ta Fa
6 خرداد...برچسب : نویسنده : fchesh2cheshb بازدید : 96