پنجشنبه بعد اداره خریدای تفریح فردا و یه ساعت پیش پری و محمد
صبح جمعه با اکبر و حمیدرضا رفتیم خرم آباد ولی جای نشستن نبود برگشتیم تنگ آب
ناهار رو جوج زدیم و به جفنگیات اکبر گوش کردیم
خوش گذشت؛ شبم خونواده دور هم بودیم و به بازی و تفریح و آماده سازی برای رمضون
نوشته شده در ۱۳۹۶/۰۳/۰۶ساعت 9:36 توسط Mos Ta Fa
6 خرداد...برچسب : نویسنده : fchesh2cheshb بازدید : 95